به گزارش « سراج24 » مجموعه 2 جلدی با عنوان «درسها و عبرتها از قرآن و کربلا» توسط «حجتالاسلام محمدینیا» به نگارش درآمده است که در این اثر دربردارنده احادیث و آیههایی از قرآن کریم است یعنی سعی شده در هر موضوعی، اول ریشه قرآنی آن مطرح شده و به دنبال آن پیام و درس عاشورایی آن ذکر شده است.
جلد نخست این مجموعه دارای هفت فصل نظیر «مقام و منزلت حضرت سید الشهداء (ع)»، «درسها و عبرتها از قرآن، کربلا و نهجالبلاغه»، «سر لوحه کار تمام انبیاء (ع)»، «خطر نفوذیها در اسلام»، «درسها و عبرتها»، «جنگهای روانی و سرد در قرآن کریم» و «مصائب و اشعار» است.
در بخشی از جلد نخست مجموعه کتاب «درسها و عبرتها از قرآن و کربلا» درباره «شکایت حضرت فاطمه (س) از قاتلان امام حسین (ع)» میخوانیم: روز قیامت حضرت فاطمه (س) با گروهی از زنان به صف محشر میآید. به حضرت گفته میشود داخل بهشت شوید، حضرت زهرا (س) در پاسخ میفرماید: من وارد بهشت نمیشوم تا بدانم بعد از من چه چیزی به فرزندم حسین (ع) روا داشتند.
به حضرت فاطمه (س) خطاب میشود: فاطمه جان! به وسط جمعیت در روز قیامت نگاه کن، در میان آن جمعیت میبیند فرزندش حسین (ع) ایستاده در حالی که سر بر بدن ندارد، در این لحظه صدای ناله حضرت بتول (ع) بلند میشود که در اثر آن، ناله و شیون پیامبر (ص) و فرشتگان نیز بلند میشود.
در این هنگام خداوند بزرگ غضب میکند و به آتش مخصوص که اسم آن هبهب است، میگوید: ای هبهب! بگیر و برچین و بسوزان قاتلان امام حسین (ع) و کسانی که به قرآن عمل نکردند و آن را تحریف کردند.
هنگامی که آتش به مجرمان نزدیک میشود، صدایشان بلند میگردد، صدایی که همراه با ناله و گریه است و در مقابل آنان صدای شعله آتش هم بلند میشود. در این وقت مجرمان با زبان فصیح و رسا میگویند: خدایا ما را قبل از بت پرستان دچار آتش نمودی؟.
خداوند در پاسخ میفرماید: آیا کسی که میداند با کسی که نمیداند مساوی هستند؟ (یعنی ای قاتلان امام حسین (ع) با توجه به این که او را میشناختید برای رسیدن به مال دنیا و مقام و یا ترس، او را به شهادت رساندید. اما بتپرست آگاهی نداشته، بنابراین جرم شما از بتپرستی است).
امام رضا (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرمودند، دخترم روز قیامت محشور میشود در حالی که با او پیراهنی است که با خون امام حسین (ع) رنگین شده است و حضرت فاطمه (س) به یکی از پایههای عرش میچسبد (برای دادخواهی) و میفرماید:
ای عدل (خدای عادل) بین من و بین قاتل فرزندم حکم کن، پس سوگند به خدای کعبه، خداوند حکم مینماید. بعد رسول خدا (ص) فرمود: به راستی که خداوند بزرگ غضب میکند به خاطر غضب فاطمه و خشنود میشود به سبب خشنودی فاطمه (ع).
در بخش دیگری از این کتاب درباره «وصیتهای امام حسن (ع) به سیدالشهداء (ع)» آمده است: شیخ مفید رحمة الله با سند خود از زیاد مخارقی، روایت کرده است که، آن گاه که امام حسن (ع) در آستانه شهادت بود، امام حسین (ع) را به پیش خود خواند و گفت:
برادرم! تو را ترک میکنم و به پروردگارم میپیوندم. من زهر نوشیده و جگرم را در طشت انداختم و کسیکه مرا مسموم کرده است، میشناسم و نیز میدانم که از کجا فریب خورده است.
من خود در پیشگاه خدای عزیز و جلیل با وی مخاصمه خواهم کرد. تو را به حق خویش سوگند میدهم! که در این باره سخنی نگویی، منتظر باش تا ببینم خدای متعال، چه پیش خواهد آورد. اگر مُردم، چشمهایم را ببند، غسلم بده، کفنم کن، مرا بر روی تختم بگذار و به سوی قبر جدم رسول خدا (ص) ببر تا با او عهدی تازه کنم، سپس مرا به سوی قبر مادربزرگم، فاطمه بنت اسد (ع) برگردان و در آن جا دفنم کن.
ای پسر مادرم! به زودی خواهی دید که گروه بنیامیه، چنین پندارند که شما میخواهید مرا در کنار رسول خدا (ص) به خاک بسپارید، آن گاه از هر طرف گرد هم خواهند آمد تا شما را از این کار باز دارند. تو را به خدا سوگند میدهم! که مبادا به اندازه بسیار کمی هم خونریزی کنی!.
پس از آن، درباره اهل و عیال و فرزندان و بازماندگانش به امام حسین (ع) سفارش کرد و به آن چه، امیرالمؤمنین (ع) هنگام رحلتاش به او وصیت کرده بود، به امام حسین (ع) وصیت کرد و سزاواری او را در مقام امامتاش تأیید نمود و پیرواناش را به جانشینی او راهنمایی کرد و پس از خود، او را برای شیعیان، به عنوان امام تعیین فرمود.
جلد دوم کتاب «درسها و عبرتها از قرآن و کربلا» دارای شش فصل نظیر «درسها و عبرتها از نظر اجتماعی»، «درسها و عبرتها از نظر سیاسی»، «درسها و عبرتها از نظر فرهنگی و حقوقی»، «درسها و عبرتها برای ریاست طلبان»، «درسها و عبرتها از نظر اخلاقی» و «سقوط خواص در قرآن کریم» است.
در بخشی از این کتاب درباره «نتیجه نفرینهای امام حسین (ع) در کربلا» آمده است: نفرین امام حسین (ع) هنگام شهادت قاسم بن الحسن؛ خدایا همه آنان را گرفتار بلا و عذاب خویش بگردان و کسی از آنان را نگذار و هیچ گاه آنان را مشمول مغفرت خویش قرار مده.
_ نفرین سیدالشهداء در شهادت علی اصغر؛ پروردگارا! انتقام ما را از این مردم خونخوار بگیر، و آن مصائبی که در دنیا به ما میرسد ذخیره آخرت ما قرار بده.
_ نفرین ابا عبدالله (ع) در هنگام شهادت عبدالله بن حسن؛ خداوندا! این مردم ستمگر را از باران رحمت و برکات زمین محروم کن، اگر عمر طبیعی به آنان دادی به بلای تفرقه مبتلایشان بگردان، و حکام و فرمانروایانشان را از آنان خشنود نگردان، و ستیزه و دشمنی در بین آنها و حکام و مسئولانشان برقرار کن.
نتیجه نفرین امام حسین (ع)
سر پیچی مردم از دستورات سیدالشهداء و کمک آنان به ظالمان سبب تقویت و جرأت دشمنان و ضربه خوردن دین و معنویت و شهادت بسیاری از خوبان گردید، لذا خداوند دعاهای آن حضرت را به اجابت رساند به طوری که برخی از آنان از کربلا جان سالم به در نبردند.
_ نفرین به تمیم بن حصین
یکی از کفار به نام تمیم بن حصین خطاب به سیدالشهداء و اصحابش گفت، مگر نمیبینید آب فرات چه برقی میزند به خدا سوگند یک قطره آن را نمیچشید تا این که با آه و ناله از تشنگی بمیرید.
سیدالشهداء در جوابش فرمود: این مرد و پدرش اهل جهنم خواهند بود، خدایا این شخص را در حال تشنگی همین امروز بکُش.
به محض تمام شدن نفرین آن حضرت (ع)، آنقدر تشنگی به او فشار آورد تا تشنگی او را خفه کرد و از اسب به زمین خورد بعد از آن اسبها به وسیله سُمهای خود او را له کردند تا مُرد.
در بخش دیگری از این کتاب درباره «نظر بزرگان جهان درباره امام حسین (ع)» آمده است: با توجه به آن چه در بحث «پیام جهانی قرآن کریم و عاشورا» و بحث «ایجاد روحیه شهادت طلبی» بیان شد، آن چه قرآن و عترت بیان کردهاند مطابق سرشت بشریت است، بر همین اساس است که بسیاری از کسانی که سخنان امام حسین (ع) را شنیدهاند آن را از صمیم قلب قبول کردهاند اگر چه مسلمان نبودند. اینک به سخنان برخی از این مشاهیر توجه کنید:
_ ماربین دانشمند آلمانی
حسین بن علی (ع) یگانه سرباز رشید جهان اسلام است که چهارده قرن پیش یک تنه در برابر حکومت مقتدر جور و ظلم قد برافراشت و به شعار همیشگی خود میگفت: من در راه حق کشته میشوم و به ناحق دست نمیدهم.
آری در ظاهر یزید، حسین (ع) و انصارش را کشت، اما در باطن حسین (ع) یزید و همه بنیامیه را بدتر از هزار مرتبه کشت، یزید آنها را یک روز، ولی امام حسین (ع) او و قومش را (تمام طاغوتیان) تا ابد و هر روز کشت. حسین (ع) از عرب بود، لکن امروز دیگر مخصوص عرب نیست، او سرلوحه نهضت ملتها و معیار حق و باطل است. اما یزید پادشاه عرب بود، عرب از مشرق تا مغرب او را طرد کرده و انسابش را برای خود ننگ شمرده است.
_ گاندی پیشوای بزرگ ملت هند
من بهترین ارمغان و گرانبهاترین اندرز را به شما هدیه میکنم که اگر بخواهیم وطن خویش را نجات دهیم، راهی را بپیمائیم که حسین بن علی (ع) پیمود و این تنها نتیجهای است که من از مطالعات و تحقیقاتم درباره زندگانی قهرمان کربلا به دست آوردهام.
من در طرحریزی و پیگیری و به ثمر رسانی انقلاب درخشان هند از قیام مقدس و سازش ناپذیر و حرکت آفرین حسین (ع) و یارانش الهام گرفتهام و در حقیقت مسیر کربلا را دنبال کردهام.
_ توماس کارلایل مورخ انگلیسی
او که در جوانی لائیک و منکر خدا بود. پس از مطالعه و تحقیق بسیار، انقلاب فکری در او ایجاد شد و به دفاع از اسلام پرداخت و در سال 1881 در سن 86 سالگی وفات یافت.
او میگوید: «بهترین درس که از تراژدی کربلا میگیریم این است که حسین (ع) و یارانش با همه وجودشان ایمانی استوار به خداوند بزرگ داشتند. آنها با عمل خود به جهانیان ثابت کردند که کثرت عدد آن جا که حق با باطل روبهرو میشود مهم نیست، پیروزی حسین (ع) با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی همه دانایان جهان است».
در بخش دیگری از این کتاب درباره «درس عفو حضرت سیدالشهداء» میخوانیم: حر در جریان کربلا یک بار قبل از رسیدن به کربلا، در محلی به نام «ذو حُسم» با سیدالشهداء ملاقات داشت که جریان آن در بحث «مظهر علاقه و محبت به مردم» گذشت، و یکی هم روز روز عاشورا بود.
حر بعد از ملاقات اول، در مدت حدود دو هفته از دور مراقب امام حسین (ع) بود که بتواند جریان را به فرمانده لشکر یزید برساند. اما سخنرانیهای امام حسین (ع) مدت این دو هفته در او اثر کرد. در روز عاشورا با این که حر فرد بسیار شجاع و دلیری بود، لشکر خود را رها کرد و با سرعت به طرف سیدالشهداء (ع) آمد و خطاب به امام حسین (ع) عرض کرد: من آن کسی هستم که نگذاشتم شما برگردی، من همان فردی هستم که راه را بر شما تنگ گرفتم، و هیاهو ایجاد نمودم و بعد گفت: به راستی من محضر شما مشرف شدم و از آن چه نسبت به شما انجام دادم، از درگاه خداوند تویه میکنم و جانم به قربانت، من از شما میخواهم کمکم نمائی تا جانم را در محضر شما فدا سازم. بعد گفت: حسین جان! آیا شما این را برای من توبه حساب میکنی؟.
سیدالشهداء (ع) در جواب حر فرمود: بله! خداوند توبه شما را قبول کرد و گناهانت را میبخشد، حال بگو ببینم اسم شما چیست؟.
حر گفت: من حر بن یزید هستم.
امام حسین (ع) فرمود: شما حر و آزادیخواه هستی همان طوری که مادرت تو را حر نامید و تو انشاءالله در دنیا و آخرت حر هستی.
بعد حضرت (ع) فرمود: از اسب بیا پایین! و ...
_ نکته مهم
در جریان حضرت یوسف و امام حسین (ع) وقتی برادران یوسف و حر بن یزید پشیمان شدند و توبه کردند، هم حضرت یوسف و هم سیدالشهداء (ع) فرمودند: خداوند گناهان شما را میبخشد.
نکته مهم آن است که آن دو بزرگوار نفرمودند. ما میبخشیم تا طرف مقابل بیشتر شرمنده شود، بلکه نسبت غفران و عفو را به خداوند دادند تا جلال و عظمت خداوند بیان شود و دلها را متوجه رحمت و غفران کنند.
_ راه ایجاد محبت در بین خانوادهها
اگر ما به کمک این عزاداریها خود را به حضرت سیدالشهداء (ع) نزدیک کردیم و صف عفو و گذشت از اشتباه دیگران را عمل کردیم و در بین اقوام و دوستان خطاهای جزئی را ندیده گرفتیم، لذت زندگی و آرامش روحی و روانی را میچشیم و به دنبال آن الفت و محبت در بین نزدیکان و خانوادهها حاکم میشود و دیگر کمتر از این اختلافات، مشاجرات لفظی و قهر کردنها دیده خواهد شد.
انتشارات سبط اکبر (ع) مجموعه دو جلدی «درسها و عبرتها از قرآن و کربلا» نوشته «حجتالاسلام و المسلمین اسدالله محمدینیا» با قیمت 30000 تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است./فارس